سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | درباره من | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 47044 | بازدیدهای امروز: 1
Just About
قولهایی که می دهیم... - دفترچه‏ ی ممنوع ِدلتنگی‏ برای who
یه تیکه سنگ
وقتی نمی توانی زیر باران خیس شوی// آوازی بخوانی// که برگ ها نریزند// قدمی برداری// که ابرها نترسند// وقتی هیچکس از هیچکس نمی پرسد// چه اتفاقی برای تو افتاده است// تبدیل به باد شده ای./
لوگوی وبلاگ

موضوعات
جستجو
اشتراک
 
با عشق به تو
@ 1millionlovemessages.com

قولهایی که می دهیم...

1-قول یه داستان به خودم داده بودم اما کو حوصله‏ی تایپ کردن؟ کو دل و دماغ ساعتها نشستن و تایپ داستانی که شاید هیچکس نخونه... دیگه می دونم آینه ای هستم که توی خودم هر روز هی تکثیر می‏شم و باز به خرده‏شیشه‏های خودم بر می خورم و زخمی و خونین به خودم ...
همه‏ی قول و قرارها و پیمانها انگار برای زیر پا گذاشتن داده ،گذاشته، و امضا می‏شوند...
تو هم... با من نبودی... بودی و انگار که... آه(خیلی بلند،سوزناک و از اعماق دل)

2-امروز بالای سردر یکی از دکه‏های روزنامه فروشی جمله‏ی قشنگی رو که می تونه فلسفه‏ی حیات آدمی زاد باشه دوباره و اینبار به خط زیبا و شکیل فارسی دیدم:

بخند‍، دوست بدار، زندگی کن.
                                           همون Laugh, Love, Live

3-اینروزا دلی ندارم که به دریا بزنم حتی...

4-زمان بی تو هر ثانیه‏ش هزار ساله و با تو بودنها بقدر ثانیه‏ای کوتاه... انگار که اصلا با تو نبوده م... انگار... اصلا... 

5-سالها طول کشید تا پنجره هایی رو به زندگی و عشق و امید باز کنم اما با یه خطای کوچیک تمام پنجره‏هام بسته شدند... لعنت به... ویندوز هه هه

 6- فانتزی desktop یه دیوونه(no.1 )                                              خیال خام پلنگ من به سوی ماه پریدن بود...


7- هیچی ندارم که بگم ... همین  D:

مابعد‏التحریرِبند 2-:  بگو، بخند، زندگی‏کن!!! جمله‏رو اشتباه بیاد آورده بودم.هِ
در واقع جمله‏ی فارسی پیشنهاد می کنه که بی‏خیال عشق باش. فقط بگو ، بخند، و زندگی کن... اما می‏شه بدون عشق؟ گفت و خندید و زندگی‏کرد؟ من نمی دونم می شه یا نه... شاید کسی باشه که بدونه یا حتی بتونه... من اما نه می دونم نه می تونم...




نویسنده: یه تیکه سنگ
لینک های مرتبط: دفترچه‏ی ممنوع من
چیزی می خواستــی بگـی!؟حرف دل